میان کوچه مان بوی یار می آید
گلی رسیده که با او بهار می آید
خبر رسیده کسی از تبار باران ها
رسد به داد دل خشکسالی جان ها
خبر رسیده که طوفان به پا شود وقتی
نسیم آمدنش می رسد به ایوان ها
خبر رسیده که وقتی رسید می شِکُفد
گل از گل همه ی خارهای گلدان ها
خبر رسیده که روزی ز مشرق کعبه
دوباره سر بزند آفتاب ایمان ها
خبر رسیده که با آیه های چشمانش
پس از ظهور کنند استخاره قرآن ها
خبر رسیده ولی ما هنوز هم خوابیم
شبیه مرده ای افتاده در خیابان ها
عوض شده است زمانه چنان که مجنون هم
به خانه خفته و لیلاست در بیابان ها
اگر نیاز ببیند بدون ناز آید
چنان که آب گوارا به کام عطشان ها
به جای خوردن نامش به کوچه ی دلمان
فقط شده است «ولی عصر» نام میدان ها
دعای عهد نرفته ز یادمان اما
نمانده است کسی روی عهد و پیمان ها
اگر چه با دل شیعه کنار می آید
نکردم آن چه ز ما انتظار می آید
دعا برای ظهورش دعایمان شده است
تمام آرزوی ربّنایمان شده است
قسم به «یابن الانوار ظاهره» نورش
میان ظلمت شب روشنایمان شده است
برای آشتی با خدا و توبه ی مان
چقدر واسطه و آشنایمان شده است
بیا به سمت ظهورش کمی قدم بزنیم
که انتظار فقط ادعایمان شده است
همیشه در وسط جنگِ کشتی و طوفان
به سمت ساحل حق ناخدایمان شده است
همیشه آخر خط با نگاه رحمت خود
عوض کننده ی حال و هوایمان شده است
همان که باعث خون گریه های او هستیم
همیشه باعث لبخندهایمان شده است
دوباره نیمه ی شعبان و افضل الاعمال
زیارت حرم کربلایمان شده است
بیا دوباره برای حسین گریه کنیم
بیا که ناله ی او همنوایمان شده است
چقدر با من و تو گریه کرده بر جدّش
چقدر هم نفس های هایمان شده است
—————————