سلام خوبی

مطالب خوب مفید و مختصر

سلام خوبی

مطالب خوب مفید و مختصر

مشخصات بلاگ



بسم الله الرحمن الرحیم
————————–
با سلام و خیرمقدم خدمت شما دوست عزیز
————————-
الهم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم
——————————-
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:
من هرروز یک بار می گویم:
هل من ناصر ینصرنی.
————————————–
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف :
فاصله شیعیان از ما به اندازه گناهانشان است.
گفتم که روی خوبت از من چرا نهانست
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیانست
———————————
امام خمینی (ره)
این محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است
———
امام حسین(علیه السلام):
أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لا یَذکُرُنی مُؤمِنٌ إلاَّ استَعبَرَ. امالی صدوق،ص137
من کشته اشکم؛ هر مؤمنى مرا یاد کند، اشکش روان شود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
هیچ بنیادی در اسلام بنا نهاده نشده است
که نزد خداوند عزوجل محبوب تر از ازدواج باشد.
———
امام مهدی(عج):
إنَّ لِی فی إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ؛
دختر رسول خدا (فاطمه) براى من
سرمشقى نیکو است.
علامه طباطبایی : شما خوب باشید ،
امام زمان علیه السلام خودش سراغتان می آید .

هو المحبوب
خواهی که شود دل تو چون آئینه
ده چیز برون کن از درون سینه
کبر وحسد و ظلم و حرام و غیبت
بخل و طمع و حرص و ریا و کینه
———
بیا اى دل خدا را بندگى کن
خدایى شو، خدایى زندگى کن
خدا را در نماز، آرى توان یافت
معطر شد دلى کز گل نشان یافت
بیا چون ماه در آغوش شب ها
به محراب سحر سجاده بگشا
عبادت کن که این باغ گل افشان
طراوت مى دهد بر گلشن جان
آن را که جز بدرگه ایزد نیاز نیست
راهش نماز باشد و راهى دراز نیست
———
چه خوب سروده سعدى شیرازى :
برگ عیشى به گور خویش فرست
کس نیارد زپس تو پیش فرست
خور و پوش و بخشاى و روزى رسان
نگه مى چه دارى ز بهر کسان
زر و نعمت اکنون بده کان تست
که بعد از توبیرون ز فرمان تست
تو با خود ببر توشه خویشتن
که شفقت نیاید ز فرزند و زن
غم خویش در زندگى خور که خویش
به مرده نپردازد از حرص خویش
به غم خوارگى جز سر انگشت تو
نخارد کسى در جهان پشت تو
————
ادرس کانالی که ارشیوی از سخنان مهدوی در اون قرار گرفته در تلگرام
https://t.me/i20iri
-----
www.i20.ir

بایگانی

۱۲ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

رحمت ‌الله نصیری(شهید دفاع مقدس)

 عبدالرسول در یکی از روزهای سال ۱۳۳۷ش هراسان و امیدوار به خانه بازگشت و آخرین فرزندش را با شوق فراوان در آغوش گرفت. نامش را رحمت‌الله نهاد تا همیشه نامش یادآور عظمت پروردگار باشد: شهید رحمت‌الله نصیری. او دوران کودکی را در هاله‌ای از فقر و محرومیت سپری کرد و در سن ده سالگی پدر مهربانش را از دست داد. کوچه‌های خاکی خلوت زادگاهش شهرضا غربت و تنهایی او را بیش‌تر کرد. نصیری با اتمام دوره راهنمایی، به کار در بازار پرداخت و در سال ۱۳۵۶ش برای انجام خدمت سربازی وارد ارتش شد، در این زمان برای آشنایی سربازان با ظلم و جور رژیم، آن‌ها را با مسائل سیاسی روز آشنا ساخت و بار‌ها مورد مؤاخذه قرار گرفت. وی سرانجام از پادگان گریخت و به مردم مبارز پیوست. رحمت‌الله علاقه خاصی به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص حضرت صاحب‌الزمان (عج) داشت و اغلب برای ولادت حضرت (عج) مراسم جشن برگزار می‌کرد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، در لباس بسیجی به جبهه‌های نبرد رفت و در سه عملیات شرکت نمود، اما بعد از عملیات فتح‌المبین به‌علت اشتباهی که ستاد ویژه شهدا انجام داده بود، پیکر شهیدی که شماره پلاکش مشابه شماره پلاک رحمت‌الله بود، در شهرضا به‌عنوان شهید نصیری تشییع شد تا این‌که بعد از مدت کوتاهی رحمت‌الله به میان جمع خانواده‌اش بازگشت و معلوم شد آن شهید بزرگوار از خمینی‌شهر بوده است. وی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و جهت آموختن فنون رزمی به دوره آموزش عالی پیاده ارتش در شیراز رفت. با اتمام این دوره با همسر یکی از شهدا ازدواج نمود و به قول خود بهترین یار و هم‌سنگر را یافت. نصیری ۵۰ روز بعد راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد تا وظیفه خویش را در فبال دوستان شهیدش انجام دهد. با آغاز عملیات والفجر ۴، گردان یا زهرا (س) با فرماندهی رحمت‌الله به خط مقدم رفت و مسئولیت بخشی از عملیات را بر عهده گرفت و توانست اهداف مورد نظر را تصرف نماید، اما در حین انجام عملیات، فرمانده شجاع و رشید سپاه اسلام در تاریخ بیست و هفتم مهرماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی در سن بیست و پنج سالگی در منطقه مریوان بر اثر اصابت تیر به قلب پاکش به شهادت رسید. پیکر شهید رحمت‌الله نصیری را - بنا بر سفارش خود شهید - با لباس سپاه در گلزار شهدای شهرضا به خاک سپردند.

 -

 

منبع:نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)


  • علی محمدی

سیدمحمدصادق دشتی(شهید دفاع مقدس)

 سال 1342 هجری شمسی، روستای «دستجه» از توابع استان فارس میزبان نوزادی شد که به دلیل همزمانی شکفتن او با ولادت رسول الله (ص)، او را سید محمد صادق نامیدند. وی دوره ابتدایی را با موفقیت سپری کرد و در سال 1356، برای ادامه تحصیل به «فیروز آباد» رفت. محمد صادق که مولود سال قیام و مبارزه بود، با آغاز حرکت گسترده مردمی علیه رژیم شاهنشاهی به گروه مبارزان پیوست. در سال 1357 با همراهی عده‌ای از همرزمان به تشکیل یک تیم عملیاتی به منظور بیداری مردم «فیروزآباد» همت ورزید و در مراحل مختلف علیرغم وجود مشکلات و سختی‌ها به فعالیت ادامه داد. تلاشهای او و افراد دیگر، باعث پیدایش موج خروشان حرکت در میان اهالی فیروزآباد گردید. محمد صادق پس از پیروزی انقلاب به جهاد سازندگی پیوست و از این طریق به کمک مستضعفین و عشایر شتافت. وی علاوه بر همکاری با کمیته فرهنگی جهاد سازندگی برای چاپ نشریه‌ای به نام «ندای انقلاب» در کنار معلمان و دوستان فعالیت کرد و در کنار این موارد به عنوان دانش‌آموز ممتاز دبیرستان «دکتر شریعتی» شناخته شد. او بعد از شهادت دوست و همرزمش «شهید صادق کتیرایی » در فراق یار، بی‌تابی می‌کرد و توان ماندن نداشت. پس از اخذ مدرک دیپلم، با توجه به شرایط نامناسب جامعه، که در اثر ترور گروهک‌ها و شروع جنگ، ایجاد شده بود به جهاد سیستان و بلوچستان پیوست و در منطقه «گلان» از توابع ایرانشهر، مشغول خدمت به مردم محروم گردید. در اسفند ماه 1360 همراه اکیپ اعزامی‌ به جهاد شیراز به آبادان رفت و مسئولیت انجام فعالیتهای اداری را بر عهده گرفت. با شکل‌گیری و اجرای عملیاتهای گسترده در سپاه اسلام، به کارهای مهندسی روی آورد و در عملیاتهای بسیاری حماسه آفرید. در نهایت، به کردستان رفت تا مأموریت محول شده از قرارگاه «حمزه سید الشهدا» را انجام دهد. شهید سید محمد صادق دشتی در بیست و سوم مهر ماه سال 1364 در منطقه آبادان مشغول احداث سکوی تانک، برای رزمندگان اسلام بود که ناگهان خمپاره‌ای سینه مهربانش را شکافت. او در آن لحظات، آنقدر خوشحال و شادمان به نظر می‌رسید که تعجب همه را برانگیخته بود. زانوانش سست شد و همانطور که از پا می‌افتاد دستها را به سوی آسمان بلند کرد: «فزت و رب الکعبه»

 -

 

منبع:نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)


  • علی محمدی